سلداسلدا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

سلدا

سی و یک ماهگی

سی و یک ماهگی  سی و یک ماهگیت مبارک سلدا خانوم  سلدا خانوم هر چقدر بزرگتر که می شه شیطون تر و شلوغ تر می شه  کارایی می کنه عجیبببببب  با آدامسش صحبت می کنه   با همه عروسکها و بالش و در و دیوار صحبت می کنه چند روز قبل که داشتیم می رفتیم بیرون  با بالش و مبل قابلمه و... خداحافظی می کرد  وقتی هم برگشتیم خونه به همشون تک به تک سلام می داد و بهشون می گفت دیدید زود برگشتیم  شلوغ که نکردین  بعضی از کلماتی که سلدا استفاده می کنه میمه  همون میوه خودمون کیبی -کیوی  بشَستم --همون نشستم بید  یا جیشم داره  خوابم داره  به من می گه چی می بیسی  یعنی چی ...
17 ارديبهشت 1393

سی ماهگی

سی ماهگی سلدا خانوم  سی ماهگیت مبارک دخمل گلم  دیروز قد و وزنتو اندازه گرفتم قد 91 و وزن 13.2 کاملا نرمال هستی  تازه گیها برام شبا قصه هم می گی آخه به من می گی نی نی گلم و شما مامان من هستی  آخر همه قصه ها هم می گی بیا بدلم نی نی خوشگلم گریه نکن الان بابا می یاد بستنی بخره چیس بخره بیاد باشههههه و بعدش بغلم می کنی و بوس دیشب می خواستی که اول من قصه بگم اونم قصه آقا خرسه منم شروع کردم که آقا خرسه گشنش بودو دنبال عسل می گشت که یه دفعه با تعجب گفتی اِ مامان عسل چیه ؟؟ مگه من عسل نیستم ؟؟ آقا خرسه می خواد منو بخوره ؟؟ دخملی شیرین زبونم کلی به حرفت خندیدم  امسال سال تحویل خونه دایی جون بودیم آخه هممون ع...
17 فروردين 1393

بیست و نه ماهگی

بیست و نه  ماهگی سلدا  می دونم که دیره الان 19 روز ار بیست ونه ماهگیت می گذره ولی خوب این ماه یه سری اتفاقات افتاد که  باعث شد حوصله نداشته باشم بیام و برات بنویسم  تا یادم نرفته بیست ونه ماهگیت مبارکککککککککککک دختر گلم  ماشاله خیلی شیرین زبون شدی و کلی حرفای قلمبه می زنی    تا دلت بخواد خوشمزه و مهربون و مودبی ماشااله نه اینکه من تعریفت کنم همه می گن           17 اسفند اومدم وبلاگتو آپ کنم که نلفنم زنگ خورد واییییییییی خدا دایی جونم فوت کردن خیلی غصه ام گرفت اصلا باور نمی کردم الانم باور نمی کنم آخه دایی جون خیلی سالم و سرحال بود و ورزشکار س...
7 فروردين 1393

بیست و هشت ماهگی

بیست و هشت ماهگی سلدا  بیست و هشت ماهگی و روزهای سرد زمستونی  این روزای حسابی هوا سرد و من و سلدا مجبوریم بمونیم خونه و تو خونه بازی کنیم دوتایی من همیشه نی نی هستم و سلدا مامانم و کلی درس تربیتی که سلدا به من آموزش می ده  مثلا نی نی دست نزن خطرناکه  نی نی سلام بده نی نی چرا جواب نمی دی  بگو بله!!! کلمات قلمبه هم که کلی بلدی به من می گی عزیزم چند بار بگم حواست نیستاااااا شعر حسنی و هاجر هم از اشعار مورد علاقته  سوره توخید رو روان تر از قبل می خونی  و کلی شیطونی و خرابکاری و یه چیزی هم بگم دم گوشی علاقه زیادی به حرف زدن داری  و در مورد همه چی نظر می دی ! و می گی م...
18 بهمن 1392

بیست و شش ماهگی

بیست و شش ماهگی  باورم نمی شه که 26 ماه گذشت و تو الان 26 ماه هستی  حسابی خانوم شدی و یه عالمه کلمات قلمبه سلمبه تو حرفات ووول ووووللللل می خوره چند تا شونو به زبون خودت برات می نویسم  اشتالی ندایه  نپمیدم چی دوفتی  بیا بدلم  غدا دیل شده منم دوشنمه  بولن شو عزیزم بولن شو (داشتم نماز می خوندم رفته بودم سجده اومدی از گردنم گرفتی   و می گفتی بولن شو عزیزم بولن شو ) وقتی می گم دختر خرابش می کنی می گی اشتالی ندایه عزیزم  مامان چی یا با من حف نمی زنی ؟ مامان تو بویو تاراتو بتون (مامان تو برو کاراتو بکن ) پدله منو در آوردی !!!!!!!! ماما...
17 آذر 1392

بیست و پنج ماهگی

بیست و پنج ماهگی سلدا عسل   دختر نازم بیست و پنج ماهگی مبارکککککککککککک سلدا جون دوسالش تموم شد و رفت تو سه سالگی  الانم دوسال و یک ماهشه  یه دخمل خیلی خوردنی و شیرین مثل عسللللللللللل  هم شیطون هم زرنگ هم ناز و با نمک  خیلی از  کلمات رو دیگه بلدی چند تا شعر بلدی و هر چی تو تلویزیون بشنوی تا چند روز تکرار می کنی الانا دیگه اصلا فراموش نمی کنی که بعد آب خوردن بگی سلام برحسین حتی وقتی خوابالویی موقع تعارف کردن حتما می گی بفرمایید مامان و سرتو خم می کنی درست مثل عکس اولی  بعد از اینکه غذاتو خوردی حتما می گی دستت درد نکنه مامان و این دستت درد نکنه تو فامیل نقل قول می شه و همه کیف می...
18 آبان 1392

دوسالگی سلدا

تولدت مبارککککککککککککک       دخملی گلم تولدت دوسالگیت مبارککک عزیزم   .: سلدا تا این لحظه ،   2 سال و 0 روز و ٠ ساعت و ٠ دقیقه و ٠١ ثانیه   سن دارد :. سندا ماشالا بوزوگ شوده (این زبون سلداجونمه ) تولد امسال سلدا جونم جمعه ١٢/٧ برگزار شد اونم با تم کفشدوزک تولد خیلی مهمون نداشت ولی خوب بود و کلی خوش گذشت بیشتر هم به سلدا                                       &n...
16 مهر 1392

بیست و سه ماهگی

بیست و سه ماهگی خوشگل خانوم                     و از شیر گرفتن نانای من       دخملی من بیست و سه ماهه شد هوراااااااا درست یک ماه مونده تا تولد سلدای نازم  امسال نمی دونم چه جوری و کی تولد بگیرم  آخه ١٧ مهر بابا اینجا نیست و قراره کربلا باشه  شاید چند روز زودتر تر یا کمی دیر تر برات تولد بگیرم اما بگم از سلدا که حسابی   شیطون شده و شیرین  و کلی حرفای خوشمزه و با نمک می گه شعر می خونه  قصه می گه و ... و مدام میپرسه این چیه ؟ این چیه ؟ دیگه سلداسه تبدیل شده...
17 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سلدا می باشد