سلداسلدا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

سلدا

روزمرگی 2

روزمره های یک                     فرشته کوشولو   سلدا کوچولو تازه گیهاخیلی شیطنت می کنه حسابی کنجکاو شده به صدای دستگیره دستشویی حسابی  حساسه و تا صدای در و می شنوه می یاد و نیم خیز می ایسته و می کوبه به در و گریه می کنه نمی دونم با خودش چی فکر می کنه که اقدام به انجام این کار می کنه از پله بالا میره اوووف حرفه ای از تخت و مبل هم همی طور ولی با کله می یاد پایین  و حسابی کنجکاوی می کنه و  البته برای چند ثانیه هم می ایسته و از وسایل  خونه می گیره و راه می ره   اینم چند تا عکس از سل...
11 آذر 1391

روزمرگی ها

روزمره های سلدا ٣ مدتی بود که مهمون داشتم و فرصت اومدن و آپ کردن وبلاگ رو نداشتم  الان هم دلم گرفته آخه مامانم اینا اینجا بودن و حالا که رفتن دلتنگم زندگیه دیگه باید باهاش کنار اومد باید با غریبگی ساخت حالا بگم از سلدا که اروم و قرار نداره ماشاالله خیلی شیطون شده  اصلا نمی شه ازش عکس گرفت همه عکسا کج و کوله در می اد از بس که تکون می خوره و ورجه ورجه میکنه به خاطر همین عکسام کمی کیفیتشون پایینه سلدا خانوم دیگه رسما راه می ره   البته زمین هم خیلی میخوره اما دوباره می ایسته و راه می ره حرف زدنش خیلی بهتر شده مامان و بابا و آب  رو می گه  البته به آب می گه آو   در ضمن به مادر بزرگش هم م...
11 آذر 1391

روزمرگی ها

روزمرگی های سلدا ٤ یک سال از تولد سلدا کوشولو می گذره     زود گذشت روزهایی که نباید شب می شد و شبهایی که نباید روز می شد روزها از پس هم آمدن و چشم برهم زدنی رفتند روزهای زیبایی که اولین های زندگی ات را تجربه کردی لبخند زدی  گریستی و آرام آرام بزرگ شدی فلش بک یک ساعت بعد تولد و یک ماهگیت خیلی دختر خوبی بودی وقتی می خوابیدی مثل فرشته ها می شدی ناز و خوردنی می بینی  دستای خوشگلت چقدر کوشولو بود بیشتر جاها هم کلاه سرته آخه اینجا سرد بود  و تو خیلی کوچولو بودی ومن  دلم نمی خواست سرما بخوری دو ماه اول زندگیتو...
11 آذر 1391

روزمرگی ها5

روزمرگی های سلدایی جونم ( 5 ) لغت نامه سلدا جونم بابا ………………. بابا مامان ………….. مامان جوج ………….. جوجه .کبوتر .پرنده اده …………… بده ادیر………….. بگیر عزز………..عزیز (مامان علی) عمه …………… عمه دد ……….بیرون از خونه باو………………باب اسفنجی نی نی …………………. نی نی و کلا بچه های کوچیک به به &hell...
11 آذر 1391

سیزدهمین ماهگرد

سیزده ماهگی سلدا عسلی سیزدهمین ماهگردت مباک سلدا جونم این ماه کمی بی حوصله ام  به خاطر همین دیر اومدم تا وبتو آپ کنم گلم کارایی که این ماه می تونی انجام بدی : کاملا مستقل راه می ری کلی شیرین کاری می کنی از جمله وقتی می گم سلام بینی تو جمع می کنی ومی خندی با همه دالی بازی می کنی وقتی می گم خرسی رو بوس کن می ری و صندلی خرسیتو بغل می کنی و دهانتو باز می کنی   مثلا داری بوس می کنی هر کسی هم بهت می گه بوس بده لپتو می بری جلو اگه بگیم دست بده دست راستتو می یاری جلو چند نا کلمه هم می گی از جمله باو bov یعنی باب اسفنجی  و اده یعنی بده تا قابلمه می بینی می گی به به وقتی هم اسمتو صدا می کنیم میگی ال...
17 آبان 1391

یک سالگی سلدا

تولد تولد تولدت مبارککککککک     دختر خوشگلم تولدت مبارک انشاالله تولد ١٢٠ سالگیت ناناس اول قد و وزن سلدا  قد ٧٦ و وزن ٩.٥ کیلو و دیگه اینکه راه می ره  تا حدودی حرف می زنه  و دندون هشتم ونهم  دهم و  یازدهم هم همزمان نیش زدن و امروز فرداست که در بیان  مبارکه عزیزم  چند روزی هست که همش تب می کنی و مریضی نازم فکر می کردم  روز تولدت بی حال باشی ولی وقتی بچه هارو دیدی یادت رفت  که تب داری همش با تب بر تبتو کنترل می کنم  دختر نازم زودی خوب شو دیگههههه اینم چند تا عکس ...
17 مهر 1391

یازدهمین ماهگرد

یازدهمین ماهگرد سلدا و تاتی تاتی   عسلم یازده ماهگیت مبارکککک دخترکم امروز دهمین ماه از زندگیشو تموم و وارد یازدهمین ماه از زندگیش شد هوراااااااااااااا             خیلی شیطون و زبل شده ههههههههه تا حدود زیادی مفهوم خواسته هاشو  می رسونه کلمات نا مفهومش خیلی بیشتر شده والبته  گاهی هم کاملا مفهومه از پله ها با احتیاط بیشتر و موفق تر از قبل پایین می یادش اگه کسی بهش اخم کنه لب و لوچه اش می ره تو هم  و گریه می کنه و از همه مهمتر تاتی تاتی می کنه     ١٠-١٥ قدم بر می داره  و  می تونه خم بشه و از روی...
17 شهريور 1391

ماهگرد دهم

دهمین ماهگرد پرنسس سلدا شکلات من دهمین ماهگردت مبارک   باورم نمیشه که ١٠ ماه از اومدن سلدا به زندگی ما می گذره چقدر زود زمان  سپری می شه سلدای نازم الان دیگه به راحتی تو خونه چرخ می زنه از مبل و صندلی و دیوار و کابینت ودر کل همه وسایل و اشیا  استفاده می کنه و تو خونه راه می ره زمان ایستادنش سر پا به صورت مستقل هم خیلی بیشتر شده   وخودش از زمین بلند می شه و برای ٣٠ ثانیه یا بیشتر می ایسته در حالت ایستاده اگه اسباب بازیهاش بیفته زمین خم می شه و از رو زمین برشون می داره از مبل بالا که می رفت حالا پایین هم میاد البته با...
17 مرداد 1391

نهمین ماهگرد

ماهگرد نهم   سلدا نازی جونم نهمین ماهگردت مبارک سلدای خوشمل و خوشجل تو این ماه کلی کارای  جدید یاد گرفته مثلا می گه ماما دد ادا  نه نه و بوه و کلی صداهای عجیب و غریب در می یاره شاید فکر می کنه  که داره حرف می زنه چهار دست وپا رفتنشم کاملا حرفه ای شده برای چند ثانیه می ایسته وقتی اسباب بازیشو گم می کنه دنبالش می گرده مفهوم قایم باشک رو تا حدودی یاد گرفته وقتی ذوق زده می شه دست می زنه زمانی که از یه اسباب بازی خوشش نیاد یا دلشو بزنه با  دست تند تند  می زنتش قد سلدا هم ٧٣ و وزنش در نه ماهگی ٩ kg   دور سر هم ٤٤ اسباب ...
17 تير 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سلدا می باشد