سلداسلدا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

سلدا

بدون عنوان

  قصه های کودکان در باره ی انسان ها ، جانوران ، موجودات خیالی واشیایی از قبیل ساعت ، قطار و گلدان هاست . انسان ها ، جانوران ، موجودات خیالی واشیاء در قصه های کودکان دارای شخصیت ، باور ، فکر ، احساس و رفتار هستند استفاده از قصه و حکایت برای آموزش و شناساندن حقیقت ، شیوه های درست زندگی ، اخلاقیات و روش های دستیابی به کمال و موفقیت به اندازه ی تاریخ بشر قدمت دارد . اصطلاح قصه گویی این موضوع را ممکن است به ذهن برساند که قصه بخشی از ارتباط جدی محسوب نمی شوند بلکه صرفا برای سرگرمی است . در حالی که قصه ها به ما می گویند در این جهان چگونه باشم و این فرصت را می دهد تا دیدگاه خود را نسبت به واقعیت تغییر دهیم ، به عبارت دیگر قصه ها بیا نگر با...
21 خرداد 1390

بدون عنوان

در سال دوم زندگي روزانه چند بار بايد به کودک غذا داد ؟ گنجايش معده کودک در مقايسه با افراد بزرگسال کمتر و با مقدار خيلي کمي غذا سير مي شود . از طرف ديگر کودک در حال رشد است ومعمولا"دائما" در حال فعاليت ومشغول بازي است پس نياز او به انرژي ومواد غذايي زياد است . در سال دوم زندگي هنوز شير مادر منبع عمده تامين انرژي وساير مواد مغذي کودک است . نبايد انتظار داشته باشيد که کودکان مانند بزرگسالان فقط صبحانه ، ناهار وشام بخورند بلکه بايد بخصوص بعد از سال اول زندگي حتي تا 5 سالگي حداقل روزانه 5 وعده غذا بخورند .   مصرف نمک را در غذاي کودک محدود کنيد : به منظور پيشگيري از ابتلا به بيماريهاي قلبي ، عروقي توصيه مي شود که در تما...
21 خرداد 1390

بدون عنوان

-         نحوه تغذيه تکميلي در ماه يازدهم ودوازدهم: تنوع غذاي کودک را رعايت کنيد با توجه به اشتهاي کودک بر مقدار غذاي هر وعده او اضافه نماييد همچنان براي کودک غذاي جداگانه تهيه کنيد واز دادن غذاي سفره خانواده به کودک بدليل علت داشتن نمک و چاشني اجتناب نماييد                                      ...
21 خرداد 1390

بدون عنوان

-         نحوه تغذيه تکميلي در دو هفته اول ماه دهم : از ماه دهم مي توان به جاي آب ميوه ، خود ميوه را به کودک داد . براي اينکار بايد از يک قاشق مرباخوري ميوه هاي فصل ( هلو، سيب ، موز ، گلابي ، . . . ) شروع نمود ومقدار آنرا به سه قاشق مرباخوري رساند . ميوه مورد نظر بايد کاملا" رسيده وشسته باشد وبعد از جدا کردن پوست وهسته آن ، ميوه را با پشت قاشق کاملا" نرم کرده وسپس به کودک بدهيد . مقدار ميوه را به تدريج زياد کرده و به 5 تا 6 قاشق مرباخوري در روز برسانيد . در اين زمان کم کم بر حسب اشتهاي کودک به مقدار سوپ او به ميزان حداکثر 10=6 قاشق مرباخوري در ظهر وشب  بيافزاييد . همچنين کودک را با غذاهايي...
21 خرداد 1390

بدون عنوان

-      نحوه تغذيه تکميلي در دو هفته اول ماه نهم : از 9 ماهگي مي توان حبوبات را نيز به سوپ کودک اضافه کرد . معمولا" از عدس وماش که هضم آسانتري دارند شروع کنيد . در صورت امکان مي توان از جوانه عدس ياماش در تهيه سوپ استفاده کرد . در مورد ساير حبوبات مثل لوبيا چيتي ، لوبيا قرمز و... بهتر است قبلا" آنها را خيس کرده وپوستشان را جدا نموده وبعد از پختن به سوپ کودک اضافه کرد . -        نحوه تغذيه در دو هفته دوم ماه نهم : در اين سن با استفاده از ميوه هاي فصل آب ميوه تازه تهيه کنيد وبه کودک بدهيد . ابتدا از يک قاشق مرباخوري در روز همراه با يک قاشق مرباخوري آب جوشيده وسرد...
21 خرداد 1390

بدون عنوان

                    -  نحوه تغذيه تکميلي کودک در هفته اول ماه هفتم : شروع غذاي کمکي با فرني آرد برنج است که روز اول از يک قاشق مربا خوري يک بار در روز  ( ظهر) شروع شده وکم کم به مقدار ودفعات آن اضافه مي شود بطوري که روز دوم به دو قاشق مربا خوري ( يک قاشق ظهر ويک قاشق عصر ) ، روز سوم به سه قاشق مربا خوري ( ظهر وعصر وشب هر بار يک قاشق ) ، روز چهارم به 4 قاشق مربا خوري ( صبح ، ظهر، عصر وشب هر بار يک قاشق ) ، روز پنجم به 8 قاشق مربا خوري ( صبح ، ظهر ، عصر وشب هر بار 2 قاشق ) وروز ششم وهفتم به 12  قاشق مربا خوري ( صبح ، ظهر...
21 خرداد 1390

بدون عنوان

حسنی نگو یه دسته گل !!! توی ده شلمرود    حسنی تک و تنها بود٬   حسنی نگو بلا بگو   تنبل تنبلا بگو    موی بلند٬ روی سیاه٬ ناخن دراز٬ واه واه واه!!! نه فلفلی٬ نه قلقلی٬          نه مرغ زرد کاکلی٬   هیچ کس باهاش رفیق نبود.    تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه باباش می گفت: حسنی میای بریم حموم؟                  نه نمیام! نه نمیام! سرتو می خوای اصلاح کنی؟              &...
21 خرداد 1390

بدون عنوان

كدو قلقله زن يكي داشت؛ يكي نداشت. پيرزني سه تا دختر داشت كه هر سه را شوهر داده بود و خودش مانده بود تك و تنها. روزي از روزها از تنهايي حوصله اش سر رفت. با خودش گف «از وقتي دختر كوچكترم را فرستاده ام خانة بخت, خانه ام خيلي سوت و كور شده, خوب است بروم سري بزنم به او و آب و هوايي عوض كنم.» پيرزن پاشد چادرچاقچور كرد؛ عصا دست گرفت و راه افتاد طرف خانة دختر تازه عروسش كه بيرون شهر, بالاي تپه اي قرار داشت. چشمتان روز بد نبيند! از دروازة شهر كه پا گذاشت بيرون گرگ گرسنه اي جلوش سبز شد. پيرزن تا چشمش افتاد به گرگ, دستپاچه شد و سلام بلند بالايي كرد. گرگ گفت «اي پيرزن! كجا مي روي؟» پيرزن گفت «مي روم خانة دخترم. چلو...
21 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سلدا می باشد