مسافرت
مسافرت با نی نی ٢٥ خرداد ٩٠ امروز از صبح داشتم آماده می شدم برای رفتن به مسافرت آخه قراره بریم سرعین و بعدشم آستارا ساعت 6 بعد از ظهر من وبابایی راه افتادیم رفتیم قرار بود عزیز و بابا بزرگ و عمه فاطمه وزینب هم با ما بیان البته محمد صدرا و زهرا و باباشون هم بودن سر راه اونا رو هم دیدیم و با هم همسفر شدیم شب دیر وقت رسیدیم سرعین بابای صدرا برامون یه خونه اجاره کردش و شب رو موندیم اونجا اون شب صدرا و زهرا انقدر گریه کردن که ص...