سی و یک ماهگی
سی و یک ماهگی سی و یک ماهگیت مبارک سلدا خانوم سلدا خانوم هر چقدر بزرگتر که می شه شیطون تر و شلوغ تر می شه کارایی می کنه عجیبببببب با آدامسش صحبت می کنه با همه عروسکها و بالش و در و دیوار صحبت می کنه چند روز قبل که داشتیم می رفتیم بیرون با بالش و مبل قابلمه و... خداحافظی می کرد وقتی هم برگشتیم خونه به همشون تک به تک سلام می داد و بهشون می گفت دیدید زود برگشتیم شلوغ که نکردین بعضی از کلماتی که سلدا استفاده می کنه میمه همون میوه خودمون کیبی -کیوی بشَستم --همون نشستم بید یا جیشم داره خوابم داره به من می گه چی می بیسی یعنی چی ...