عروسی دایی نی نی
عروسی دایی نی نی عروسی دایی نی نی ٢/٤/٩٠ من وبابایی ظهر دوم تیر با هم رفتیم ترمینال تا با هم بریم تهران ساعت 1 ظهر راه افتادیم و 8.30 رسیدیم تهران من که خیلی خوشحال بودم فردا شب هم بابایی تنهایی برگشت تبریز و من موندم خونه مامانم اینا دو هفته دیگه عروسی دایی هست و من کلی کار دارم هم باید برم خرید هم آرایشگاه و هم دیدن دوستام که خیلی وقته ندیدمشون من و مامانی یه روز رفتیم دیدن علیرضا که تازه یه هفته بود که به دنیا اومده بود خیلی کوچولو و ریزه بودش یه روز هم رفتم دیدن آریا پسر کوچولوی ناز فاطمه دوستم که شش ماهه هستش یه پسر تپلی و سفید و با نمک تو این دو هفته ...