سیزدهمین ماهگرد
سیزده ماهگی سلدا عسلی
سیزدهمین ماهگردت مباک سلدا جونم
این ماه کمی بی حوصله ام به خاطر همین دیر اومدم تا وبتو آپ کنم گلم
کارایی که این ماه می تونی انجام بدی :
کاملا مستقل راه می ری
کلی شیرین کاری می کنی از جمله وقتی می گم سلام بینی تو جمع می کنی ومی خندی
با همه دالی بازی می کنی
وقتی می گم خرسی رو بوس کن می ری و صندلی خرسیتو بغل می کنی و دهانتو باز می کنی
مثلا داری بوس می کنی
هر کسی هم بهت می گه بوس بده لپتو می بری جلو
اگه بگیم دست بده دست راستتو می یاری جلو
چند نا کلمه هم می گی از جمله باو bov یعنی باب اسفنجی و اده یعنی بده تا قابلمه می بینی
می گی به به وقتی هم اسمتو صدا می کنیم میگی اله یعنی بله
عاشق بیرون رفتنی وقتی کفشاتو می بینی می گی پا پا
و در کابینتها رو باز می کنه و وسایل توشو یکی یکی می یاره برای من محتویات کشو ها هم
ساعتی چند بار رو زمین پخش و پلاست از دست این دخملیه شیطون
این ماه یه سر هم رفتیم تهران با ماشین عمو رفتیم و با قطار برگشتیم بابا هم تبریز موند آخه کار داشت
اونجا همه عاشق تو شده بودن موقع برگشتن بابا بزرگ نمی زاشت تو رو بیارم می گفت بذار بمونه
پیش من
اونجا خاله و مامانی هم که نتونسته بودن بیان تولدت کادو هاشونو دادن دستشون درد نکنه
فقط چون دوربینم خراب شد نتونستم عکس بندازم آخه شما هم زحمت کشیدید گوشی منو انداختید
زمین و خرابش کردید و من موندم بدون عکس و دوربین
این عکسا هم تکراریه ولی چون خودم درستیدم می زارم اینجا
اینم دوتا عکس داغ که تازه از دوربین در اومده!!