هفده ماهگی سلدا
هفده ماهگی عسلممم
سلام دخمل گلم ببخش که دیر اومدم باززززززز اصلا حال و حوصله ندارم نمی دونم چرا حوصله ندارم
دلم گرفته شاید از تنهایییییییییییییی
این ماه مامانم اومده بود پیشم آخه که بهمن ماه اواسطش پای من به وسیله شیشه کمد دیواری اوفففففففف شد کلی خون و خونریزی و بعد تا ١٤ روز دوهفته تمام پام کبود بود شدید وقتی راه می رفتم خیلی درد داشت مامانم هم نگران شده بود و اومده بود دیدنم طفلی مامانم از روزی که اومد شروع کرد کار کردن تا روزی که بره منم تنبل از فرصت استفاده کردم و هی آخ و اوخ که پام اوف شده و استراحت به هر حال دست گلش درد نکنه
و اینکه دندون عقلمو جراحی کردم دکتر گفت درد نداره ولی دروغ می گفت درد داشت وقتی داشت جراحی می کرد اشکم در اومده بود تازه بعد از اینکه اومدم خونه و بی حسیش رفت واییییی چه دردی
الانم درد می کنه بعد سه روز وای دندونم
واما شما که کلی شیطون شدی و باهوششششششش ماشالله
هر چی می گم مثل بلبل تکرار می کنی تو خونه جرات ندارم چیزی بگم کاری بکنم چون تمامی کارا و حرفا ظبط می شهههه ای دختر شیطون تا می یام بگم علی جلوتر از من بلند می گی علییییییی به جای بابا هر وقت کار بدی می کردی بهت می گفتم بد تا اینکه چند روز پیش که کارد میوه خوری رو برداشته بود و من ازت گرفتم و شما به من با عصبانیت گفتی بدددد منم دارم ترک می کنم این کلمه زشت رو
دایره لغات سلدا در 17 ماهگی
بابا....
مامانی .....
عزیز.......
آ بابا ......
عمه .....
دا (دایی).....
مم(محمد)...
زرا (زهرا).....
عم(عمو و تمامی آقایان).....
نی نی ....
جوجو(جوجه .پرنده ).......
اپ (اسب) )......
.مووو(گاو)......
بع ب (گوسفند)......
ما(ماهی) .....
دس (دست).....
لالا(خوابیدن)
بشی (بشین.بخواب .).....
به به (غذا. شیر. میوه و خوردنی ها).....
دد(بیرون).....
بابی (باب اسفنجی).....
الو(تلفن).....
نه .....
اده(بده)
علی(علی بابایی)......
نانای(رقص).....
با (پا)......
آنه(آینه)......
اوخ(موقع درد یا افتادن)......
جیز(خطرناک)........
سلا(سلام)......
اوکار(خودکار)......
امی مم(امیر محمد)......
ممو (میمون).......
گوش (گوش )البته خیلی تند می گی گوش
آب .......
بی(بیا)....
فعلا همینا یادمه
با شنیدن آهنگ شاد امکان نداره نانای نکنی اونم چه نانایی همه کیف می کنن و دست به دهان که چه استعدادی ماشاالله
هفده ماهگیت هم مبارک نازنینم
ادامه دارد....