سلداسلدا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

سلدا

سال نو

1392/1/15 19:09
نویسنده : سارا
2,032 بازدید
اشتراک گذاری

سال نو مبارک

   سال نو مبارکُُُُُُُُُُُُُُُ

سال نو مبارک    هورا

باز طبق  معمول دیر اومدم  ولی اومدم خوب نیشخند

سرم حسابی شلوغ بود ا ز 20 اسفند که خونه تکانی داشتم و خونه رو حسابی تکوندم مژه

23 اسفند شب داشتیم آماده می شدیم بریم تهرون که متوجه شدم که سلدا خانوم تب داره دو ساعت طول نکشید که تبش رسید به 39 و حسابی سلدا  جونم بی حال و تب دار شد اومدم استامینیفون بهش بدم که گلاب به روتون بالا آورد و خودش هم ترسید و شروع کرد به گریه انقده ترسیده بود که بغل من می لرزید و اشک می ریخت الهی من فدات بشم که اوخ شده بودی  ساعت 12 شب بردمش درمانگاه شبانه روزی و دوتا آمپول و کلی شربت و قطره دکتر براش تجوی کرد و گفت سرماخوردگی  بید ناراحت

پنج شنبه هم راه افتادیم و رفتیم تهران  اونجا هم کلی مهمونی و برو بیا  سال تحویل هم خونه مامانم بودیم تا 1 فروردین که رفتیم مراغه خونه عزیز  البته ناگفته نماند که دایی و زندایی مریم  و محمد هم همراه ما بودن  3 فروردین بعد از  ظهر اومدیم خونه  و همون شب مهمونای دیگه هم رسیدن (ستایش و علیرضا)

و6 فروردین هم خاله و امیر محمد و امیر حسین اومدن و جمعمون جمع شد

سیزده هم رفتیم اردوگاه (باغ دایی) و خوش گذروندیم

تا خود 15 مهمون داشتیم خوووووووووووو

این هم کلماتی که به دایره کلماتت اضاف شده

ماشی....ماشین    پاشی .... بلند شو  پا شو       بوب .....توپ

ناژی .....نازی        آی یه ....آره                       بای یه ......بله

تسی .....در مواقع ترس به کار می بره ترسیدن  (از مورچه و حشرات می ترسه وقتی می بینه پشت سر هم می گه تسی تسی )استرس

بوشی ....بوس    باش .......باشه       یفت ....رفت

دو سه تا هم کلمه ترکی بلده مثل

اوتو .....بشین       جیدی ......رفت         اونو......موقع درخواست چیزی 

تا حالا 50 تا کلمه می گی البته اینارو من یادم مونده  بغل

 

1

2

3

4

5

6

7

8

ژست سلدا وقتی می گیم بیا عکس بندازیم

9

10

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عمه جونی
18 فروردین 92 19:01
خیلی تقویم زیبایی بود مبارک باشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سلدا می باشد