هیجده ماهگی
هیجده ماهگی سلدا
دختر گلم هیجده ماهگیت مبارک نازنینم
دومین بهار زندگیت هم مبارکت باشه عزیزم انشاالله که هزارتا بهار ببینی عسلم
آرزو می کنم که این سال برای ههمون سال خوبی باشه پراز خوشبختی و موفقیت
این ماه سلدا خانوم واکسن دارن و چهار شنبه نوبت واکسنشون بید امیدوارم به خیر بگذره این واکسن هم
دیروز مامانی اینا اسباب کشی داشتن و رفتن خونه جدیدشون
و بگم از سلدا که تا کسی دستش بهش می خوره می یاد و شکایت می کنه که مثلا بابا زد بابا زد(بابا منو زد) یا بابا بوسی بابا بوسی (بابا بوسم کرد) عید هم گیر داده بود به محمد و تا صدای محمد رو می شنید فوری می گفت مَمَ زد مَمَ زد یا بهش می گفت اَه اَه
عمه فاطمه هم رو مخت کار کرده تا می گه تو سلدای کی هستی سلدای ... تو هم می گی عمه
یا تاب تاب تاب بازی خدا منو نندازی اگه بخوای بندازی بغلِ ... تو هم می گی عمه
تو خونه وقتی تنها هستی و منم کار دارم می ری و به مبل تکیه می دی و با خودت تاب تاب بازی می کنی و می گی باب باب باژی بابااااااا عمه
یه مدتی هم هست که عروسکت رو می زاره رو پاهات و تکون می دی و می گی یا یا و گاهی هم بهشون غذا می دی
بیشتر کارتهای بن بن بن رو بلدی و تا نشونت می دم اسمشونو می گی
تا از جلوی پارک رد می شی پشت سر هم می گی باژی باژی