بدون عنوان

ماه ششم (من و فرشته ام)

تیر ماه 1390

• پوست كودك حالت چروكيده دارد.
• اگر الان متولد شود نياز به مراقبت و احتياط فراوان دارد.
• حركات كودك شديدتر مي‌شود.
• به صداها پاسخ مي‌دهد.

 این ماه عروسی داداشمه و من هم چمدانمو بستم و راهی شدم روز 2 تیر با علی رفتیم تهران  علی جونم

 روز سوم تیر برگشت تبریز و من موندم پیش مامانم

کلی کار داشتم خرید لباس  دیدن دوستام و  برای عروسی

یه روز رفتم پیش ربابه که نی نیش یعنی علیرضا تازه به دنیا اومده بود

یه روز هم رفتم پیش فاطمه که اونم نی نیش کوشولو بود یه نی نی تپلی سفید که همش می خندید

از چند روز قبل عروسی هم کلی کار داشتم اصلا متوجه نشدم که این دو هفته چه جوری تموم شد

تو این مدت که تهران بودم تکون های دخملی خیلی بیشتر و واضح تر شده بو فکر کنم دیگه داری بزرگ می شی

روز 16 تیر مراسم عروسی بود علی جونم هم که مرخصی بهش ندانده بودن  اون روز بعد اداره راه افتاده بودو

اومده بود تهران  ساعت چهار ونیم رسید تهران و زودی آماده شد تا همگی با هم بریم تالار عروسی

 تالار کمی دور بود وسط راه یادم افتاد که یه سری از لباسام تو خونه جا مونده علی جونم هم مجبور شد برگرده و

لباسامو ار خونه بیاره خدارو شکر به موقع رسید

  سعید در حال رقصیدن                                

امیر حسین  در حال تکنوزدن

واینم علی جونم ومن

خلاصه اینکه همه ترکوندن

 خیلی هم خوش گذشت

روز 17 تیر برگشتیم تبریز و من موندم و دلتنگی هام و تنهایی

روز 26 تیر هم تخت و کمد دخملی رو آوردن

یه چند باری هم رفتیم برای خرید سیسمونی ولی هنوز کلی کار دارم