هشت ماهه شدن سلدا
هشتمین ماهگرد سلدا جونم
و عکس از دخملی
دختری ام هشتمین ماهگردت مبارک
اول توانایی های سلدا در ماه هشتم :
دخمل گلم دیگه از اول ماه هشتم بدون کمک می شینه
چهار دست و پا می ره به صورت کاملا حرفه ای
تا حدود زیادی تعادلشو در موقعیت های مختلف حفظ می کنه
از کنار مبل می گیره و راه می ره( تاتی تاتی)
از حالت نشسته به حالت چهار دست و پا می ره همین طور برعکس
از پله بالا می ره به صورت خطر ناک و پشتی پشتی بر می گره و از پله پایین میاد
خیلی هم مهربونه (فداش فداش یه بوس براش)
همینا یادم بود که نوشتم هههههه
این ماه کلی مسافرت و گردش هم رفتیم اول رفتیم مهاباد بعدش مراغه اطراق کردیم وبعد
سرعین و آستارا و کلی هم تبریز گردی داشتیم
کلی هم دنبال خونه گشتیم امان از دست این صاحب خونه ها قیمت ها هم
که نجومی هستش تا سر ماه هم اسباب کشی داریم واییییییییییییییی
یادم رفت بگم سلدا یه عادت پیدا کرده خفن ههههه نیشگون می گیره در حد رئال مادرید
از قد و وزنتم فعلا اطلاعی در دست نیست تا بریم دکتر برای چکاب
ودر ضمیمه بگم فوت کردن هم یاد گرفتی فعلا همین دیگهههه
یه سری عکس از سلدا و بابایی و ....
سلدا در باغ حیوانات باغلار باغی تبریز
خونه مامان بزرگ
سلدا بغل دایی تو راه سرعین
سلدا و پسر دایی در گردنه حیران
اینم سلدا بدون شرح
سلدا بعد به دست آوردن کنترل
سلدا در تمرین ایستادن
دندون های سلدا در نمای بسته
سلدا و بابایی کنار دریای نیلگون خزر
اینم یه عکس به خاطر علی
رود صوفی چای در شهرستان مراغه که خیلی قشنگه وقتی از کنارش رد می شی خنکای فوق
العاده ای رو احساس می کنی درست وسط شهره و مجسمه آناهیتا وسط رود قرار داره