سلداسلدا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

سلدا

سی و دو ماهگی

سی و دو ماهگی سلدا عاشق بلاله  سلدا در حرم حضرت معصومه(ص) و عکس پایین یکی از روستاهای مراغه راه اشان    وقتی پای سلدا خورده بود به یکی از گیاهایی که باعث سوزش پوست میشه  عروسی دختر خاله مامان سلدا  (سلدا و زهرا ) و عکس پایینی ستایش زهرا و سلدا  ...
31 خرداد 1393

سی و یک ماهگی

سی و یک ماهگی  سی و یک ماهگیت مبارک سلدا خانوم  سلدا خانوم هر چقدر بزرگتر که می شه شیطون تر و شلوغ تر می شه  کارایی می کنه عجیبببببب  با آدامسش صحبت می کنه   با همه عروسکها و بالش و در و دیوار صحبت می کنه چند روز قبل که داشتیم می رفتیم بیرون  با بالش و مبل قابلمه و... خداحافظی می کرد  وقتی هم برگشتیم خونه به همشون تک به تک سلام می داد و بهشون می گفت دیدید زود برگشتیم  شلوغ که نکردین  بعضی از کلماتی که سلدا استفاده می کنه میمه  همون میوه خودمون کیبی -کیوی  بشَستم --همون نشستم بید  یا جیشم داره  خوابم داره  به من می گه چی می بیسی  یعنی چی ...
17 ارديبهشت 1393

سی ماهگی

سی ماهگی سلدا خانوم  سی ماهگیت مبارک دخمل گلم  دیروز قد و وزنتو اندازه گرفتم قد 91 و وزن 13.2 کاملا نرمال هستی  تازه گیها برام شبا قصه هم می گی آخه به من می گی نی نی گلم و شما مامان من هستی  آخر همه قصه ها هم می گی بیا بدلم نی نی خوشگلم گریه نکن الان بابا می یاد بستنی بخره چیس بخره بیاد باشههههه و بعدش بغلم می کنی و بوس دیشب می خواستی که اول من قصه بگم اونم قصه آقا خرسه منم شروع کردم که آقا خرسه گشنش بودو دنبال عسل می گشت که یه دفعه با تعجب گفتی اِ مامان عسل چیه ؟؟ مگه من عسل نیستم ؟؟ آقا خرسه می خواد منو بخوره ؟؟ دخملی شیرین زبونم کلی به حرفت خندیدم  امسال سال تحویل خونه دایی جون بودیم آخه هممون ع...
17 فروردين 1393

بیست و نه ماهگی

بیست و نه  ماهگی سلدا  می دونم که دیره الان 19 روز ار بیست ونه ماهگیت می گذره ولی خوب این ماه یه سری اتفاقات افتاد که  باعث شد حوصله نداشته باشم بیام و برات بنویسم  تا یادم نرفته بیست ونه ماهگیت مبارکککککککککککک دختر گلم  ماشاله خیلی شیرین زبون شدی و کلی حرفای قلمبه می زنی    تا دلت بخواد خوشمزه و مهربون و مودبی ماشااله نه اینکه من تعریفت کنم همه می گن           17 اسفند اومدم وبلاگتو آپ کنم که نلفنم زنگ خورد واییییییییی خدا دایی جونم فوت کردن خیلی غصه ام گرفت اصلا باور نمی کردم الانم باور نمی کنم آخه دایی جون خیلی سالم و سرحال بود و ورزشکار س...
7 فروردين 1393

بیست و هشت ماهگی

بیست و هشت ماهگی سلدا  بیست و هشت ماهگی و روزهای سرد زمستونی  این روزای حسابی هوا سرد و من و سلدا مجبوریم بمونیم خونه و تو خونه بازی کنیم دوتایی من همیشه نی نی هستم و سلدا مامانم و کلی درس تربیتی که سلدا به من آموزش می ده  مثلا نی نی دست نزن خطرناکه  نی نی سلام بده نی نی چرا جواب نمی دی  بگو بله!!! کلمات قلمبه هم که کلی بلدی به من می گی عزیزم چند بار بگم حواست نیستاااااا شعر حسنی و هاجر هم از اشعار مورد علاقته  سوره توخید رو روان تر از قبل می خونی  و کلی شیطونی و خرابکاری و یه چیزی هم بگم دم گوشی علاقه زیادی به حرف زدن داری  و در مورد همه چی نظر می دی ! و می گی م...
18 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سلدا می باشد